بازنگری جسورانه دیوید لوری از افسانه قرون وسطایی بسیار هیجان انگیز ظاهر شده است. با نقد فیلم The Green Knight همراه زنگ تفریح باشید.
افسانه های آرتورین مدتهاست که به درام های رادیکال یا حماسه های اکشن شمشیر و سپر ترجمه شده اند، اما هیچ گاه اقتباسی به اندازهای سورئال و عجیب و غریب مانند شوالیه سبز دیوید لوری نبوده است. این فیلمنامه نویس و کارگردان شعر رمانتیک قرون وسطایی سر گاوین و شوالیه سبز را به ماجراجویی جذابی ترجمه میکند و احساسات وحشتناکی را که از این زیرگونه برای لذتهای ذهنی بیشتر انتظار میرود، پرورش داده تا تمام وجود ما را دربرگیرد. در ادامه با فیگار همراه باشید تا به بررسی و نقد فیلم The Green Knight بپردازیم.
نقد فیلم The Green Knight (شوالیه سبز 2021)
محکوم به لذت
فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار نقد فیلم The Green Knight خواهید خواند به شرح زیر است:
- چاره جویی
- هیجان انگیزترین کارگردان عصر ما
- محکومید به لذت
- گاوین یک قهرمان نیست
- لبهی منطق
- مشخصات
در شوالیه سبز با بازی Dev Patel، لحظات شاعرانه، با استفاده از تصاویر به جای زبان غنایی، قلمرو جادو و خیال پردازی زنده را تداعی میکند. دو پاتل جنبه های جدید جذابی را بر گاوین سوار میکند. ترس وی در فضاسازی های مفهومی زمانی افزایش مییابد که شوالیه سبز سر بریده شده اش را جدا کرده و با خنده راه می افتد و نوید یک ملاقات غم انگیز را میدهد. به طرز هوشمندانه ای، فیلمنامه لوری ریتم بسیار خوب و متناسبی را برای ایجاد تنش انتخاب میکند، و به سرعت ثابت میکند که یک عمل شجاعانه باعث نشده است که سر گاوین قهرمان شود.
وی بر سفر سخت و غیرقابل پیش بینی که انجام میدهد تمرکز میکند و قهرمان تندرو را در میدان های جنگی و جنگل های غبارآلود غرق میکند تا با سارقان کمین کرده، روح زمانه عزادارگونه، غول های نالان و زوج گیج کننده در قلعه ای عجیب روبرو شود.
هر مکان زیبایی شگفت انگیزی خاص خود را دارد. پالت رنگی از طلاها و سبزهها و همچنین سرزمین سرسبزی را با شنل درخشان قهرمان ما در مقابل مناظر کم رنگی که با خوشحالی او را میبلعند، متضاد میکند. تن های گرم شنل طلایی پاتل با لحن سرد شوالیه سبز، که گوشت آن از چوب تراشیده ساخته شده است، مخالفت میکند.
این داستان رنگارنگ نشان دهنده نبرد و ارتباط اجتناب ناپذیر بین زندگی و مرگ است. سپس فضای قرمز رنگ در همه جا فوران میکنند، سرکش و شوم: حوضچه ای از خون تازه ریخته شده، شستن شدید نور برای هشدار، روباهی قرمز، تبدیل به همراه بدخلق سر گاوین میشود.
اندرو دروز پالرمو، مدیر فیلمبرداری، که قبلاً با Lowery در A Ghost Story کار کرده است، نه تنها این رنگ ها را با ظرافت خیره کننده متعادل میکند، بلکه بافتی را آنقدر ملموس ایجاد میکند که احساس میکنید میتوانید انگشتان خود را روی صفحه بچرخانید و ابعاد مختلف احساسات بهم ریخته فضاسازی های لاوری را چنگ بزنید.
همه این بافت نه تنها زیبا است، بلکه بسیار مهم است، و فلسفه ای را به ما میدهد که به دنبال پرسش بگردیم نه جواب. لاوری ابهام را دوست دارد. شخصیت های او غالباً امپرسیونیستی هستند و بیشتر بر اساس حرکات فیزیکال ساختار بازی خود را حفظ میکنند.
شوالیه سبز از این شیوه پیروی میکند و شخصیت ها را در لحظات کوتاه اما قدرتمند ترسیم میکند. یک گروه باورنکردنی که شامل آلیشیا ویکاندر، شان هریس، ساریتا چودوری، جوئل ادگرتون، کیت دیکی، بری کیوگان و ارین کلیمن است، که به خبی توانستهاند مفاهیمی چون شهوت، عشق، کینه و رنج را برانگیخته و هر سکانس را به یک رویداد شوخ و در عین حال تلخ تبدیل کنند.
با این حال، بازی پاتل به تنهایی باعث میشود فیلم حتماً دیده شود. او با بدنی قوی، کاریزمای آشفته و چشمانی روح انگیز که گویای همه چیز است، تصویری فریبنده و پیچیده از مردی ایجاد میکند که نقص ها و ارزش خود را کشف میکند. در کنار یک ویکاندر خندان و آتشین، این فیلم را بسیار جذاب تر از آنچه از ژانر فرعی آن انتظار دارید، میکند.
چاره جویی
گذشته از طرح چفت و بست دار فیلم، لوری به خوبی به خودش اجازه داده است تا داستان پیچیده شاه آرتور و خواهرش مورگان لو فای را بازگو کند. بین شخصیت ها همانطور که باید دیالوگ برقرار میشود یا به نوعی ارتباطی پراتیک؛ ارتباطی که جهت چاره جویی برقرار میشود. همه مکالمات در لابلای شعر و استعاره هم آغوشی میکنند. لوری به دنبال ارائه یک ماجراجویی اکشن هیجان انگیز، مملو از بدلکاری های شگفت انگیز، بوسه های خاص بر فضاسازی های هراس انگیز و قهرمانان و شخصیت های شرور نیست.
شوالیه سبز واقعاً شگفت انگیز است. سرپیچی از استانداردهای اقتباس افسانه ای آرتورین، فضا و خلق و خو را نسبت به اکشن و مونولوگ بسیار ترجیح میدهد. اجراهای قابل توجه با شیوه مجلل دیوید لوری به خوبی در هم آمیخته میشوند و فیلمی را ایجاد میکند که بسیار هیجان انگیز است.
اگر بتوانید در چنین تلاش هوشمندانه ای شرکت کنید، پاداش خواهید گرفت. وقتی این تعادل را پیدا کردید، شوالیه سبز سفری دلچسب، دلخراش و سرگیجه آور است که مشت خوبی دارد برای کوبیدن بر هر آنچه که در کابوس های شبانه سرکوب میکنید.
هیجان انگیزترین کارگردان عصر ما
دیوید لوری مطمئناً یکی از هیجان انگیزترین کارگردانان عصر ما است. به این دلیل که هنوز هیچ ساختار مشخصی در دنیای عادی در او دیده نمیشود. با چنان تنوعی که درفیلم های او دیده میشود، هر زمان که عنوان جدیدی از وی اعلام شود، کنجکاوی قابل درک است. به ویژه هنگامی که چندین افسانه در اطراف آنها بچرخد - به شوالیه سبز نگاه کنید، که چندین بار به تعویق افتاده است و واکنش های گسترده ای را از سوی تماشاگران برانگیخته است.
همانطور که تا الان کاملا به درک کافی و لازم رسیده اید باید بدانید که این بار فیلمساز ما یک اثر کلاسیک واقعی را پیش گرفته است. سر گاوین و شوالیه سبز. قبل تر گفتیم که داستان مربوط به حماسه آرتور است که احتمالاً در قرن 14 نوشته شده است. تمرکز بر روی پادشاه خردمند و شجاع نیست، بلکه بر خواهرزاده اش است، که هنوز نتوانسته انگیزه خود را بدست آورد.
محکومید به لذت
حتما متوجه شده اید که شوالیه سبز یک ماجراجویی فانتزی کلاسیک نیست. هرکسی که به چیزی مشابه امیدوار است از نتیجه ناامید میشود یا حداقل شگفت زده میشود. عملاً صحنه های اکشن وجود ندارد. تهدید دائمی که گاوین با آن روبروست تنها در فضاسازی ها بیان میشود. بارها و بارها مرد جوان با افراد و موجودات دیگری روبرو میشود که خطر مستقیم را نشان میدهند یا واقعاً نمیدانید آنها کی هستند و چه میخواهند.
این مسئله فقط در مورد شخصیت ها صدق نمیکند. شوالیه سبز از حالت معمایی خود تغذیه میکند. در مورد احساس سرگردانی در دنیایی که هرگز نمیتوانید کاملاً آن را درک کنید و در آن بسیاری از آن چیزی که ادعا میشود نیست. بنابراین لوری فیلمی را ارائه کرده است که تفکر و تفسیر را تحریک میکند. اگر اصرار دارید که داستان منطقی باشد، تقریبا سخت در اشتباهید. شما محکومید از تصاویر تاریک، که همیشه بین طبیعت گرایی و رویا در رفت و آمد هستند، لذت ببرید.
به هر حال، چیزهای زیادی برای دیدن وجود دارد، فیلمبردار اندرو دروز پالرمو (One & Two) تصاویری فریبنده از دنیایی از افسانه ها ایجاد کرده است که در گذشته واقع شده اند و به نظر میرسد در خارج از زمان وجود داشته باشند.
گاوین یک قهرمان نیست
گاوین نه قهرمان است و نه شیطان تجدید نظر طلب. بلکه یک پرتره تناقض آمیز به خوبی اجرا شده است. در فیلم شوالیه سبز مرد جوانی وجود دارد که میخواهد نجیب و وفادار باشد، اما از ترس شرم و آنچه دیگران میگویند در جستجوی خودکشی به دنبال کلیسای سبز شوالیه رانده میشود.
او از مرگ میترسد تا آنجا که ترسو به نظر میرسد، اما مشتاق است که با تبر شوالیه سبز روبرو شود؛ او میخواهد بفهمد این بازی که در ذهنش پرورش یافته واقعاً درباره چیست. Gawain یک شخصیت ناقص و بالقوه محکوم به فنا است، اما پاتل همیشه پاتوس شوالیه آینده را بر روی سطح آگاهانه ما نگه میدارد، حتی در وحشتناک ترین و خودخواهانه ترین لحظات شخصیت.
بقیه بازیگران نیز در کمک رسانی به این فضاسازی عالی هستند. شوالیه سبز جادوی خود را میسازد و فرم خاصی را هم به ساختار روایی فیلم میدهد. آلیشیا ویکاندر وظیفه ای مضاعف در نقش های دوگانه دارد. او باعث خراب شدن جزئیات میشود و همه چیز را فراتر از واقعیت ساخته شده در مقابل گاوین میبرد که آنها دو طرف زنانگی و محدودیت های ذاتی زندگی را از طریق کدهای جوانمردانه یا تفکر قرون وسطایی نشان میدهند. با این حال، در یکی از آن نقش ها، ویکاندر بهترین مونولوگ فیلم را میگوید، که در آن بیشتر سوالات را مطرح میکند.
لبهی منطق
فیلم شوالیه سبز نه تنها تحریک کننده نیست که بسیاری از موارد در غیرقابل توضیح باقی میگذارد، حتی نمیتوان مطمئن بود که این امر به هیچ وجه منطقی نیست. پیشرفت شخصیت اصلی نیز سوالاتی را به دنبال دارد. در اصل، مانند بسیاری از متون مشابه دیگر، سفر بیرونی همراه با یک سفر درونی انجام میشود، هنگامی که قهرمان رشد میکند، در طول مسیر قوی تر میشود. می آموزد که چه چیزی درست است و چه چیزی اشتباه است.
با Lowery ، Gawain تبدیل به کسی میشود که به نوعی فقط حرکت میکند و گاهی اوقات کار درست را انجام میدهد، گاهی اوقات کار اشتباه را بدون هیچ روانشناسی قابل تشخیص به وضوح انجام میدهد. کسی که یک لحظه مغرور و خودخواه است، اما در لحظه بعدی ناگهان خود را سخاوتمندانه نشان میدهد. البته، شوالیه سبز درباره مرد جوانی است که مراقب است و در نتیجه به خودش اجازه میدهد تا کمی در رفتارش انعطاف داشته باشد.
با این وجود، شوالیه سبز با رویکرد سنتی خداحافظی میکند. چنین ساختارهایی آنطور که شما میخواهید ساخته نمیشود و هیچ جهت مشخصی را نشان نمیدهد. آنها فقط آنجا هستند، میتوان آنها را بدون توجه کسی در ذهن خود بهم ریخت. از این نظر نیز، لاوری، شما را با بسیاری از فضاسازی ها تنها میگذارد، در حالی که پاداش روشن را که در پایان چنین داستان هایی به دست می آید، انکار میکند. فیلم شوالیه سبز قطعا به دلیل تصاویر باورنکردنی و اجراهای قوی بازیگری ارزش دیدن را دارد. اما شما باید بتوانید درگیر این روایت شاعرانه – انتزاعی شوید تا بتوانید تا پایان ماجراجویی به آن پایبند باشید.
مشخصات ؛ نقد فیلم The Green Knight
- کارگردان: دیوید لاوری
- تهیهکننده: توبی هالبروکس، جیمز ام. جانستون، دیوید لاوری، تیم هدینگتون، ترزا استیل پیج و آرون گیلبرت
- فیلمنامهنویس: دیوید لاوری بر پایه سر گاوین و شوالیه سبز اثر Anonymous
- بازیگران: دو پتل، جوئل اجرتون، بری کیوگن، رالف اینسون و آلیسیا ویکاندر
- موسیقی: دنیل هارت
- فیلمبردار: اندرو دروز پالرمو
- شرکت تولید: ای ۲۴، لی لاین انترتینمنت، برون استودیوز و سیلور بیر
- توزیعکننده: ای ۲۴
- مدت زمان: ۱۲۵ دقیقه
- کشور: ایالات متحده
- زبان: انگلیسی
امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید، نظرات خود را راجب این فیلم با زنگ تفریح به اشتراک بگذارید.