Squid Game جدیدترین موفقیت Netflix است. این امر معنای کلی آن را از بین میبرد. با نوشتار تحلیل فلسفی سریال Squid Game همراه زنگ تفریح بمانید.
سریال Squid Game روایتی تحریک آمیز از نظر فلسفی ارائه میدهد که توسط شخصیتهای متناقض اخلاقی آن پیش میرود. بتل رویال به معنای واقعی کلمه ژانر هیجان انگیزی را در اختیار گرفته است و در حالی که سایر رسانه ها از قبل فرض کردهاند، Squid Game تصویری عمیق و کاملاً منحصر به فرد ارائه میدهد.
بر خلاف Hunger Games یا فیلم Kinji Fukasaku Battle Royale ، که میتوانید نامهای بیشتری را در مقاله بهترین فیلم ها و سریال های شبیه سریال Squid GAME ببینید، شرکت کنندگان در Squid Game به میل خود به این کشتارگاه میآیند.
بشر در آخرین مرحله خود با حجم عظیمی از بدهیهای اجتناب ناپذیر همه شرکت کنندگان مسابقه را هدایت میکند، زیرا جایزه 45 میلیارد وونی (38 میلیون دلار) در انتظار همه است. Squid Game روایتی تامل برانگیز است که توسط شخصیت های پیچیده آن هدایت میشود. بنابراین بیایید از طریق لنزهای این شخصیت ها به فلسفه سریال بازی ماهی مرکب Squid Game از نتفلیکس بپردازیم.
تحلیل فلسفی سریال Squid Game (بازی مرکب)
فلسفه امیدوار کننده بازی SQUID
لی یونگ-جائه در سریال بازی ماهی مرکب در نقش گی-هون بازی میکند، یک قمارباز منحصر به فرد و خوش شانس که وسوسه میشود میلیون ها بازی کشنده انجام دهد.
بگذارید اینطور بگوییم که لی یونگ-جائه نقش Gi-hun را بازی میکند، یک شانس کم فروغ و قمارباز که وسوسه میشود میلیون ها بار در کودکانههای نوستالژیک خود غرق و در یک بازی مرگبار بارها بمیرد و زنده شود. بررسی روانشناختی سریال Squid Game یکی از آن دسته از بررسی ها است که باید میشد تا با برخی از مسائل انسانی و تاریک ذهن بشری به کمک تصاویر دراماتیک شده این سریال آشنا شده باشیم.
بدترین قسمت های طبیعت بشر
با توجه به بررسی روانشناختی بازی ماهی مرکب متوجه میشویم که در این سریال نه قسمتی، حسی احشایی، اولیه و دور از ذهن وجود دارد، که وحشت و آشفتگی روانی عمیقی را به دنبال دارد. قهرمان داستان گی-هون (لی یونگ جائه) است، پدر مطلقه که کمی منحط و قمارباز است. او پشت مادر مسن خود را که با او زندگی میکند، خالی میکند و گاهی اوقات پول او را میدزدد.
پس از یک روز وحشیانه و بدترکیب برای ساختار روایی زیست گی هون، جوانی با لباس مرتب و شیک در مترو به سراغ گی-هون میرود که به او فرصتی میدهد تا با انجام بازی ها پول بدست آورد.
پس از پذیرش، گی-هون (یا بهتر است بگوییم ربوده میشود) به یک جزیره متروک منتقل میشود و در آنجا با 455 بازیکن دیگر در خوابگاهی یا سولهای که تبدیل به خوابگاه شده است، بیدار میشود. در میان آنها میتوان به دوست دوران کودکی اش سانگ وو (پارک های سو) اشاره کرد، بچه ای درخشان که از محله بیرون آمد و تنها به علت سرقت و اختلاس، او تحت تعقیب و بدهکار در دنیای پیرامونش رها شده است.
بشتر بخوانید: بهترین انیمیشن های سهگانه | 5 تا از بهترین ها را بشناسید
بازیکنان یک قرارداد مبهم برای شرکت در بازیها و شروع با چراغ قرمز چراغ سبز امضا میکنند – اما آنها با حرکتی اشتباه و اضافی در بازی اول با تفنگ تک تیرانداز کشته میشوند. آن زمان است که شرط بازی واقعاً واقعی میشود: اگر در هر یک از بازی ها شکست بخورید یا از بازی امتناع کنید، میمیرید.
به بازیکنان این فرصت داده میشود که بروند، اما رها کردن 45.6 میلیارد جایزه (معادل تقریبا 39 میلیون دلار) و وحشت زندگی آنها در خارج از آن سوله بسیاری را به عقب برمیگرداند. به زودی بازیکنان نه تنها از بازی ها نمیترسند، بلکه ترسشان از همدیگر به اوج میرسد، زیرا بدترین قسمت های طبیعت بشر ظاهر میشود. با نوشتار تحلیل فلسفی سریال Squid Game همراه تکراتو بمانید.
هزینه پیروزی ؛ تحلیل فلسفی سریال Squid Game
پس از برنده شدن در بازی، Gi-Hun در حالت شوک قرار دارد، دوست دوران کودکی خود، همه کسانی را که در Squid Games ملاقات کرد، از دست میدهد و مادرش که در حالی که او برای بازی رفته بود، جان باخت.
یک سال نادیده گرفته میشود و میبینیم که او به مادر سنگ وو یا برادر سائ بیوک کمک نکرده است. در حقیقت، او به هیچ وجه به دستاوردهای خود دست نزده است و به شیوه زندگی قبلی خود بازگشته است.
او به طرز مرموزی کارت ویزیت Squid Game دیگری را دریافت میکند که زمان و مکان آن را مشخص میکند. وقتی گی هون از راه میرسد، پیرمرد ایل نام در انتظار او است، که گی هون تصور میکرد در هنگام بازی او را کشته است. در عوض، ایل نام فاش میکند که او مغز متفکر پشت بازی Squid بوده است. و اینکه او و دوستان ثروتمندش زندگی را یکنواخت میدانند، بنابراین به بازی Squid Game فکر کردند که “سرگرم کننده” است.
بشتر بخوانید: 10 انیمیشن جذاب برای بزرگسالان | ترس به سبک انیمیشن
پیرمرد از گی هون میخواهد تا آخرین بازی خود را انجام دهد در حالی که مشاهده میکند مردی مست در پیاده رو در سرما جان خود را در حال از دست دادن است. شرایط این است که اگر کسی تا نیمه شب به مرد مست کمک کند، گی هون برنده میشود، و اگر کسی کمک نکند، ایل نام برنده میشود. این بازی نهایی استعاره ای برای برخورد فلسفی دیگر است. با نوشتار بررسی فلسفی سریال بازی ماهی مرکب همراه ما بمانید.
ایده های متضاد ؛ تحلیل فلسفی سریال Squid Game
ایل نام معتقد است همه مردم خودخواه و حریص هستند، در حالی که گی هون معتقد است دلسوزی برای دیگران ضروری است، همانطور که در طول سریال با بیشتر اقدامات او نشان داده شد. اکنون آنچه ایدئولوژی ایل نام را شکل میدهد این است که او بسیار ثروتمند بود و به جای استفاده از این پول برای کمک به دیگران، یک سلطنت نبرد پیچیده را برای لذت بردن خود ساخت.
این رویداد گی-هون را از حالت غم و اندوه خارج میکند و او به وعده های خواسته شده از وی در هنگام بازی ها عمل میکند. او برادر سائ بیوک را پیدا میکند و او را تحت مراقبت مادر سنگ وو قرار میدهد در حالی که یک چمدان پر از پول برای این دو نفر میگذارد.
هنگامی که در فرودگاه برای دیدن دخترش میرود، گی-هون به طور معجزه آسایی با مردی که نقشش را گونگ یو بازی میکرد برخورد میکند. گی-هون میرود تا با مرد روبرو شود، اما افسوس که خیلی دیر شده است، اما گی-هون موفق میشود کارت را از مردی که با شخصیت گونگ یو بازی میکرد، بدزدد. او با شماره تماس میگیرد و تأیید میکند که بازی هنوز ادامه دارد، حتی پس از مرگ ایل نام، و متعهد میشود که برگردد و بازی را متوقف کند تا دسته جدیدی از شرکت کنندگان را نجات دهد.
حرص و طعم برخی از فضاهای تاریک و خشن هرکسی را هویدا میکند، اما تحقق وعده های داده شده به دوستانش و بازگشت به بازی، ایدئولوژی جی هون را نسبت به حرص و طمع تقویت میکند. باخت Il-Nam در بازی نهایی نشان میدهد که Squid Game نیز این اعتقاد را دارد. با نقد فلسفی سریال بازی مرکب همراه ما باشید.
تفاوتی بین مرده و زنده نیست
بازی Squid Game از تروپ های خاص و جذاب استفاده میکند، اما ذاتاً هیچ مشکلی وجود ندارد. مخصوصاً وقتی قالب داستان همچنان دارای ارزش تمثیلی است و هنگامی که سریال آنها را به خوبی بیان میکند.
حداقل در دو قسمت ابتدایی خود، Squid Game از پیروی از فرض خود تا نتیجه گیری های اجتناب ناپذیر و بی رحم خود نمیترسد. شرکت کنندگان در مسابقه تنها زمانی وحشت بازی را تشخیص میدهند که یک بازی مرگبار از چراغ قرمز، چراغ سبز را آغاز کنند، در زیر نور آفتابی که تحت آن شخصیت ها – و بینندگان – جایی برای پنهان شدن ندارند. بعداً، ما تدارکات پس از آن را مشاهده میکنیم، زیرا کارگران گمنامی که در این مرکز کار میکنند، اجساد بازندگان را میسوزانند و هیچ تفاوتی بین مرده و زنده قائل نمیشوند. با نوشتار تحلیل فلسفی سریال Squid Game و بخش نهایی این مقاله با زنگ تفریح بمانید.
یک تمایز حیاتی روایی ؛ تحلیل فلسفی سریال Squid Game
گاهی اوقات شخصیت ها تصمیم جدی میگیرند. در مواقع دیگر، شخصی دست خود را برای کمک به یک غریبه دراز میکند. معمولاً مردم با عشق و علاقه ای که به خانواده خود دارند هدایت میشوند – و ما در واقع آن عشق را در این سریال دراماتیک شده میبینیم، زیرا در زندگی خود خارج از رقابت با این شخصیت ها وقت میگذرانیم.
این داستانی نیست که بشریت بخاطر حرص ذاتی یا خودخواهی آن محکوم به فنا باشد، اگرچه این ویژگی ها قطعاً میتوانند نقش آفرین باشند. این یک واقعیت است که مردم کارهای ناامید کننده ای را انجام میدهند زیرا در شرایط ناامید کننده قرار دارند و سیستم برای سود و در تظاهرات نفرت انگیز قدرت این آسیب پذیری را طعمه میکند. در حالی که بازی سازان برای زندگی انسان ها ارزش قائل نیستند، واضح است که این داستان به خودی خود اهمیت دارد – یک تمایز حیاتی روایی.
جالب اینجاست که Squid Game به شخصیت های خود سطحی از نمایندگی میدهد که معمولاً در زیر ژانر اجتناب میشود. بر خلاف Hunger Games یا Battle Royale ، رقبای این بازی آن را انتخاب میکنند – ابتدا بدون اطلاع کامل از شرط ها و سپس با چشمان باز.
بیشتر بخوانید:
نقد سریال Squid Game (بازی مرکب 2021) | مرز باریک بین انسان بودن و اسب بودن! / جدول پخش مدرسه تلویزیونی ایران مهر 1400 | درس خواندن در خانه / دانلود اهنگ از کرج تا لنگرود فدایی + متن آهنگ / جدول پخش برنامه های شبکه MBC Persia (ام بی سی پرشیا) | مجموعه ها و فیلم ها / نصب ویندوز 11 | چه تفاوت هایی بین ویندوز 11 و ویندوز 10 هستش؟ / فیلم های مشابه 365 Days | مهم ترین ها را بشناسید ! / بهترین سریال های مدرسه ای و دبیرستانی آمریکایی | جذابترین سریال های تینیجری آمریکایی /
خوشحالم که تا به اینجای کار ما را همراهی کردید. امیدوارم از این مطلب لذت کافی را برده باشید. نظرات خود را در مورد تحلیل فلسفی سریال Squid Game با زنگ تفریح درمیان بگذارید.