سریال سووشون که اقتباسی از رمان سیمین دانشور به همین نام است، تنها ساعاتی پس از پخش قسمت نخست، با توقیف و جنجال رسانهای مواجه شد.
سریال سووشون به کارگردانی نرگس آبیار، که اقتباسی آزاد از رمان جاودانه سیمین دانشور به شمار میرود، پس از ماهها تبلیغ و انتظار، بالاخره در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۴ روی پلتفرم نماوا منتشر شد. اما تنها چند ساعت بعد، در اقدامی ناگهانی و خبرساز، این اثر توقیف و نماوا نیز مسدود شد.
روایت این مجموعه در دل شیراز دوران جنگ جهانی دوم شکل میگیرد؛ جایی که عشق، سیاست، و هویت زنانه درهم تنیده میشوند تا روایتی تازه از یک دوره بحرانی شکل بگیرد. همین ترکیب داستانی خاص، باعث شد سووشون از همان آغاز انتشار، توجه کاربران را بهویژه در شبکههای اجتماعی به خود جلب کند.
اما آنچه موجی از واکنشها را در پی داشت، نه ساختار دراماتیک یا بازیها، بلکه وجود صحنههایی مانند تماس بدنی میان بازیگران و چند لحظه رقص در قسمت نخست بود؛ صحنههایی که با وجود مشابهت به برخی آثار قبلی شبکه نمایش خانگی، اینبار خیلی زود به چشم آمدند و با حساسیت بالا در رسانهها بازتاب یافتند.
در ادامه، رسانه رسمی قوه قضائیه در بیانیهای اعلام کرد که سریال به دلیل «نبود مجوز قانونی» توقیف شده و دلیل فیلترینگ نماوا نیز «عدم پایبندی به تعهدات حقوقی» عنوان شد. این اعلام رسمی، فصل تازهای از گمانهزنیها درباره پشت پرده این تصمیم ناگهانی را باز کرد.
این نخستینبار نیست که اثری در حوزه نمایش خانگی با چنین برخوردی مواجه میشود. موارد مشابهی در سالهای گذشته پیرامون سریالهایی مانند تاسیان، برخی تولیدات فیلیمو یا حتی برنامههایی مانند برنامه ۹۰ نو نیز رخ داده است. این تکرار، برای برخی از ناظران و مخاطبان نشانهای از نوعی بازی آشنا شده؛ بازیای که شاید با هدف جلب توجه، شوک رسانهای یا ایجاد موج تبلیغاتی طراحی شده باشد.
اما در این میان پرسشهای مهمتری نیز شکل میگیرد: آیا این برخوردها نتیجه نبود انسجام در نهادهای نظارتی است؟ یا نشانهای از منازعه عمیقتری میان جریانهای مختلف در بدنه فرهنگ رسمی و پلتفرمهای خصوصی است؟ و مهمتر از همه، در این میدان پرتنش، مخاطب چه جایگاهی دارد؟
مخاطبی که گاهی احساس میکند فقط تماشاگری خاموش است؛ میان تصمیمهایی که بیاطلاع از او گرفته میشوند و جنجالهایی که اعتمادش را به رسانه، قانون، و حتی خود اثر زیر سؤال میبرند.
این بحرانها اگر پاسخی شفاف و راهکاری دقیق پیدا نکنند، میتوانند بیش از پیش فضای فرهنگی ایران را دستخوش بیثباتی، تردید و شکاف کنند.