این موضوع که سلامت روانی زنان در جامعه چه اهمیتی دارد، نه تنها به رفاه فردی زنان بلکه به بهبود وضعیت خانوادهها و توسعه جامعه کمک میکند.
روز جهانی زن که هر ساله در تاریخ ۸ مارس (۱۸ اسفند) به منظور گرامیداشت دستاوردهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان برگزار میشود. این روز علاوهبر بزرگداشت موفقیتهای زنان، به عنوان فرصتی برای جلب توجه به مسائل مهمی همچون برابری جنسیتی، حقوق باروری و مقابله با خشونت و سوء استفاده از زنان نیز مورد توجه قرار میگیرد.
در دنیای امروز، سلامت و رفاه زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند، به عنوان یک حق انسانی شناخته شده و تأثیر آن در بهبود وضعیت خانوادهها و جامعه به طور فزایندهای مورد توجه قرار گرفته است.
سلامت زنان نه تنها به معنای رفاه روانی آنهاست، بلکه شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و معنوی نیز میشود و تحت تأثیر عواملی همچون شرایط فیزیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد.
اهمیت سلامت روانی زنان
سلامت روانی به معنای توانایی فرد در مقابله با استرسهای روزمره، برقراری ارتباط مؤثر و مشارکت فعال در جامعه است. برای زنان، حفظ سلامت روانی به دلایل زیر اهمیت ویژهای دارد:
- نقش محوری در خانواده: زنان بهعنوان مادر و همسر، پایهگذاران محیط خانوادگی هستند. سلامت روانی آنها به ایجاد محیطی پایدار و حمایتی برای اعضای خانواده کمک میکند.
- مشارکت در توسعه جامعه: زنان با حضور فعال در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی، به رشد و پیشرفت جامعه کمک میکنند. سلامت روانی آنها به افزایش بهرهوری و خلاقیت در محیطهای کاری منجر میشود.
- پیشگیری از مشکلات بهداشتی: اختلالات روانی در زنان میتواند به مشکلات جسمانی نظیر بیماریهای قلبی و فشار خون منجر شود. با حفظ سلامت روان، میتوان از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کرد.
عوامل مؤثر بر سلامت روانی زنان
چندین عامل میتواند بر سلامت روانی زنان تأثیرگذار باشد:
- عوامل زیستی: تغییرات هورمونی مرتبط با قاعدگی، بارداری و یائسگی میتواند بر خلقوخو و احساسات زنان تأثیر بگذارد.
- عوامل اجتماعی: نقشهای متعدد زنان در جامعه، فشارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی میتواند منبع استرس باشد.
- تجارب زندگی: تجارب ناخوشایندی نظیر خشونت خانگی، تبعیض و نابرابری میتواند به مشکلات روانی منجر شود.
پیامدهای اختلالات روانی در زنان
عدم توجه به سلامت روانی زنان میتواند پیامدهای جدی به دنبال داشته باشد:
- کاهش کیفیت زندگی: اختلالات روانی میتواند به کاهش توانایی در انجام فعالیتهای روزمره و لذت بردن از زندگی منجر شود.
- مشکلات جسمانی: استرس مزمن و افسردگی میتواند به مشکلات جسمانی نظیر اختلالات خواب و سیستم ایمنی ضعیف منجر شود.
- تأثیر بر روابط بین فردی: مشکلات روانی میتواند به اختلال در روابط خانوادگی و اجتماعی منجر شود.
راهکارهای حمایت از سلامت روانی زنان
برای ارتقاء سلامت روانی زنان، اقداماتی میتوان انجام داد:
- افزایش آگاهی: برگزاری کارگاهها و برنامههای آموزشی برای آشنایی زنان با اهمیت سلامت روان و روشهای مقابله با استرس.
- دسترسی به خدمات بهداشتی: تأمین خدمات مشاوره و رواندرمانی با هزینه مناسب برای زنان در مناطق مختلف.
- حمایت اجتماعی: ایجاد گروههای حمایتی و شبکههای اجتماعی برای تبادل تجربیات و حمایت عاطفی.
- ترویج برابری جنسیتی: کاهش تبعیضهای جنسیتی و ایجاد فرصتهای برابر در محیطهای کاری و آموزشی.
چرا زنان شاغل به حمایت بیشتری نیاز دارند؟
بدون شک، یکی از عواملی که سلامت روان زنان را به طور جدی تحت تأثیر قرار میدهد، مسئولیتهای متعدد آنها در خانواده و جامعه است. زنان شاغل به دلیل ساعات کاری طولانی، تبعیضهای جنسیتی در محیطهای کاری مردانه، دستمزد کمتر نسبت به کار مشابه، و مشکلاتی مانند تداخل وظایف خانوادگی و شغلی، فشارهای روانی زیادی را تجربه میکنند. علاوه بر این، نبود حمایتهای اقتصادی، شغلی و روانی نیز از چالشهای مهمی است که زنان شاغل با آن مواجه هستند.
با این حال، یک روانشناس و مشاور معتقد است که آنچه سلامت روان زنان را تهدید میکند، نه حضور آنها در اجتماع، بلکه عدم همکاری کافی مردان با همسرانشان و دیدگاههای جنسیتی است که آنها را آزرده میکند.
سلامت روان زنان شاغل نسبت به زنان خانهدار متفاوت است و عواملی همچون نوع شغل، میزان رضایت از آن، و همکاری همسر و فرزندان نقش بسزایی در سلامت روان زنان دارند. به هر حال، شناسایی عواملی که میتوانند به حفظ سلامت روان زنان کمک کنند، برای داشتن یک خانواده سالم ضروری است. برای بسیاری از زنان، کار خارج از منزل یک نیاز است، اما عواملی مانند نگرشهای جنسیتی در محیطهای کاری، دستمزد پایین و نبود امکان ارتقای شغلی از مشکلات اصلی زنان شاغل در بیشتر محیطها به شمار میرود.
بنابراین، برنامهریزی و سیاستگذاریها باید به گونهای انجام شود که زنان نه در منزل و نه در محل کار تحت فشار قرار گیرند. نکته جالب این است که برخی افراد بر این باورند که زنان شاغل از سلامت روان بهتری برخوردارند، زیرا با پویایی و فعالیت بیشتری همراه هستند و از زمان خود بهره بیشتری میبرند. از این رو، کاهش ساعات کاری، اعطای تسهیلات مناسب، حمایتهای لازم در دوران بارداری و شیردهی، و افزایش مرخصی پس از زایمان میتواند در بهبود سلامت روان زنان نقش مؤثری داشته باشد.
چه موضوعاتی روی سلامت روان زنان تأثیر میگذارند؟
نشانگان پیش از قاعدگی (PMS) به اختلالات هورمونی خفیفی اشاره دارد که بهطور معمول در نتیجه نوسانات هورمونهای استروژن و پروژسترون ایجاد میشود. این اختلالات معمولاً از حدود ده روز پیش از شروع قاعدگی آغاز شده و تا پایان دوره قاعدگی ادامه مییابد. علائم آن شامل تغییرات خلقی منفی، رفتارهای کنترلنشده و ناراحتیهای جسمی است که میتواند بر سلامت عمومی زنان تأثیر بگذارد.
با وجود این تغییرات، بسیاری از زنان توانایی انجام وظایف روزمره خود را دارند، اما این نباید دلیلی برای نادیده گرفتن نیازهای خاص آنها در این دوره باشد. در صورتی که علائم این نشانگان شدید باشد، درمان آن ضروری است.
باروری بهعنوان یکی از ویژگیهای متمایزکننده زنان از مردان، یک موهبت الهی محسوب میشود که نقش بسزایی در آفرینش و تولید مثل دارد. دوره حاملگی که در واقع نقطه عطف باروری زنان است، یکی از بحرانیترین مراحل زندگی زنان به شمار میرود. با وجود فشارهای جسمی و روانی ناشی از بارداری، اکثر زنان قادرند با این فشارها کنار آمده و آنها را مدیریت کنند.
پس از زایمان، برخی مشکلات روانی در حدود یک سال بعد از زایمان رخ میدهد که از جمله آنها میتوان به غمگینی پس از زایمان، سایکوز پس از زایمان و افسردگی پس از زایمان اشاره کرد. این مشکلات میتواند تأثیرات زیادی بر سلامت روان زنان، روابط زناشویی و مراقبت از نوزادان داشته باشد.
بهویژه افسردگی پس از زایمان، نیازمند توجه و درمان فوری است، زیرا میتواند بر عملکرد زنان و تربیت صحیح کودکان تأثیرات منفی داشته باشد. همچنین، این درمانها میتوانند از مشکلاتی مانند مسامحه یا حتی کودکآزاری جلوگیری کنند.
سقط جنین نیز علاوه بر عوارض جسمی که گاهی میتواند منجر به مرگ یا مشکلات درازمدت شود، از نظر روانی یک فقدان عاطفی عمیق است. زنان ممکن است با واکنشهایی همچون انکار، شوک، افسردگی، احساس تهی بودن، عصبانیت و از دست دادن اعتماد به نفس روبهرو شوند. همچنین، آنها ممکن است ذهنشان مشغول عدم بارداری مجدد باشد. در کنار مراقبتهای جسمی و روانی، حمایتهای عاطفی بهویژه از سوی همسران، میتواند در گذراندن این دوران سخت بسیار مؤثر واقع شود.
جمعبندی
سلامت روانی زنان نهتنها به رفاه فردی آنها مربوط میشود، بلکه تأثیر مستقیمی بر توسعه و پایداری جامعه دارد. با اتخاذ رویکردهای جامع و حمایتی، میتوان به بهبود سلامت روانی زنان کمک کرده و جامعهای سالمتر و پایدارتر ساخت.